محرم راز

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه

لبه تیغ

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۲۹ ب.ظ

در جریان فاجعه ای که در حال شکل گرفتن است همه مردم به حال گنگی دچارند... همه چیز مثل یک خیال یا یک فیلم اخر الزمانی است . ادم باورش نمی شود حقیقت دارد مدام با خودش می گوید خوابم بیدار می شوم و بعد همه چیز بر می گردد به روال قبل... نه می توانی خودت را التیام دهی ننه دیگران را.... تاریخ حمله مغول را چندی پیش می خواندم و با خودم می گفتم چقدر در این جریان دیدن مرگ ادم ها عادی شده بوده و احتمالا هر کس فقط به فکر جان خود بوده و گاهی همان هم برایش مهم نبوده ارزو می کرده همه چیز فقط تمام شود .... در جریان حملات مغول گاهی از یک شهر کسی زنده نمی مانده به تمام زنان تجاوز می کردند و مردان جوان را برده می بردند و بقیه را از لب تیغ می گذراندند.... امروز کابوس ترسی که گریبان مردم یک شهر را می گیرد حس می کنم.... مردم در ترس سایر روابط سست تر را فراموش می کنند گاهی حب جان به روابط خانوادگی شان می چربد ... ترس مثل یک اژدها روی اندبشه انسان ها چنبره می زند و انها را تغییر می دهد و همه مسایل به جز تنازع بقا برایش کمرنگ می شود .... در این لبه مرگ و زندگی هیچ تصوری از فردا ندارم ... فردا و دیروز لغاتی هستند که ما را از ابدیت جدا کردند و اسیر تفکر انتزاعی کردند که از حقیقت امروز دورمان می کرد .... کاش فردا طلوع کند شاید تجربه تلخ این لبه تیغ بزرگترمان کرده باشد اگر نکشدمان

  • معصومه نیکبخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">