فراموشی
«وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ؛ و چون به انسان آسیبى رسد پروردگارش را در حالىکه بهسوى او بازگشت کننده است مىخواند سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا کند آن [مصیبتى] را که در رفع آن پیشتر به درگاه او دعا مىکرد فراموش مىنماید و براى خدا همتایانى قرار مىدهد تا [خود و دیگران را] از راه او گمراه گرداند بگو به کفرت اندکى برخوردار شو که تو از اهل آتشى».
زلزله تهران شاید یک تلنگر بود - برای همه ما که غرق روزمرگی خدا را از یاد برده بودیم - بنی بشر گستاخ و نافرمان با تمام فخر خود به پیشرفت و قدرت و تکنولوژی در برابر آیات قهر خداوند هیچ است - مثل کاهی در دست باد بی اراده و ترسان حرکت می کند و ناگزیر است از پذیرش - لحظه جالبی بود - شدت زلزله کم بود و مردم می توانستند بدوند و از خانه هایشان بیرون بیایند (چه آنکه در زلزله ها با شدت بالا کسی مجال دویدن و بیرون آمدن از خانه و راه پله را ندارد) ولی هیچ کس به فکر دارایی هایش نبود حتی در همان لحظه کسی به فکر عزیزانش هم نبود - هر کس جان خود را در دستش گرفته بود و فرار می کرد - یاد زلزله قیامت افتادم که محتوم است و آنقدر شدید که مادر فرزندش را فراموش می کند - گاهی شاید باید خودمان در درون خودمان بلرزیم باید مصیبت هایی را به یاد بیاوریم که می تواند در لمحه ای همه آن متعلقاتی که برایشان سر هم کلاه می گذاریم دروغ می گوییم ریا می کنیم دل می شکنیم و بد می کنیم را محو کند گویی هرگز وجود نداشته اند ...
- ۹۶/۱۰/۰۲