دلم گرفته
دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ق.ظ
دلم گرفته .... لغات گاهی توان تجلی ندارند ... معانی گاهی آنقدر عمیق اند که لغات چون خسانی سبک و بی مغز روی دریای معانی غوطه ور می مانند و روزهایی می آیند که دلت مثل ماهی ای افتاده در خشکی بی تابی می کند ... این روزها کسی را می طلبد که باشد و بدانی تمام وجود اش گوش است و بی آنکه بگویی می شنود ... گمانم باید باز هبوط کرد به همان سرزمین که حوا سیب سرخ حواله دل زود باور آدم کرد - باید باز برگشت به همان لحظه لازمان از تاریخ و این بار آن درخت را از ریشه کند و سوزاند و خاکسترش را به باد داد ... شاید همه آن چه قرار بود در این سرای ناسوتی نصیبمان شود به یک لحظه تنهایی اش نمی ارزید
- ۹۵/۰۶/۰۱