منِ من
يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ
اگر روزی حس کردی که زمانه جفاکار با بندهای سخت بالهایت را بسته است آینه ای بردار و به هستی که در اوست نگاه کن و لبخند بزن ... در این سرای مکاره هزار رنگ هیچ بندی نیست که توان اسارت روحت را داشته باشد جز خودت ... بندهایی که می تنیم با تارهای منیت مان تارهای ناموزون، نفسانیات و تارهای تکبر ... نمی دانم در میانه این زمان بی آغاز و بی پایان آغاز خلقت کجا بود و پایانش کجاست ولی گمانم انسان را که خلق کرد کسی نمی دانست که مقدر است خودش حجاب خود شود ... چو از میان برخیزد آفتاب طلوع خواهد کرد
- ۹۴/۰۵/۲۵