بی خیال بی خیال
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ
گاهی باید بنشینی کنار یک درخت
بی خیال سروهای همیشه سبزی که از پاییز می ترسند
بی خیال سیب های اوج نشینی که مجذوب زمین اند
بی خیال ماهی هایی که به تنگ عادت دارند
بی خیال آدم
بی خیال حوا
بی خیال اولین گناه
بی خیال آن شبی که آسمانش تا صبح گریست
گاهی باید بی خیال همه چرا ها شد
بی خیال بی خیال
کنار آن درخت هم که باشی آفتاب برایت طلوع خواهد کرد
- ۹۳/۱۲/۰۳