مهربان تر باشیم
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجرا ها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم
... زمانی می رسد که وقتی به ارتباطت با بعضی از آدمها و تمام مهر، وقت و انرژی ای که برایشان صرف کرده ای فکر می کنی تمام بی توجهی ها و نادیده گرفته شدن ها و نامردمی ها و بی مهری ها مثل کوه جلو چشمانت قد علم می کند .... نمی دانم اگر بخواهی منطقی نگاه کنی اسم رفتاری که با او داشته ای حماقت است یا مهربانی اما نام رفتار مقابل اش قطعا نا مردمی است... این نامردمی ها جمع می شود تک به تک و مشت می شود و دنیای ما را جای غیر قابل تحملی می کند برای حتی زنده بود ... نا مردمی نکنید نه به خاطر طرف مقابلتان بلکه فقط به خاطر زنده ماندن مهربانی و انسانیت...
- ۹۶/۰۶/۰۲